مرکز آموزش عالی امام خمینی(ره) کاشان

به مناسبت هفته بزرگداشت سراهای دانشجویی

نشست صمیمی اعضای بسیج دانشجویی با سرپرستان سرا ومسئولین مرکز امام خمینی (ره) کاشان وگفتگو با معاونت محترم هماهنگی مرکز به عنوان جانباز وبرادر شهید

به گزارش روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان کاشان، به بهانه هفته سراهای دانشجویی، تعدادی از اعضای بسیج دانشجویی با سرپرستان سرا و مسئولین مرکز امام خمینی(ره) کاشان به گفت و گو پرداختند. درآغاز این دیدار، دکتر پوران رییس مرکز، ضمن عرض سلام و ادب و خدا قوت به سرپرستان سرا و دانشجویان عزیز از خدمات آقای حسین ذوقی، معاون هماهنگی مرکز در زمینه تلاش برای تجهیز سرا در ساختمان جدید و خدمات دلسوزانه در زمینه های مختلف فرهنگی و آموزشی مرکز تقدیر و تشکر نموده و بیان داشتند: از این فرصت استفاده می کنیم و از آقای ذوقی، که خود از جانبازان گرانقدر و مایه افتخار هستند و همچنین برادر شهید می باشند، خواهش می کنیم تا خاطراتی را از شهید بزرگوار ابوالفضل ذوقی بیان نمایند و توفیقی نصیب ما شد تا با خصوصیات اخلاقی و مذهبی شهید بیشتر آشنا شویم.

سپس، حسین ذوقی در مورد شهید ابوالفضل ذوقی گفت: برادرم فرزند سوم خانواده ومتولد ۱۳۵۲ بود. در اوایل انقلاب ایشان سن کمی داشتند اما خانواده چون خانواده مذهبی بود با خلق و خوی مذهبی، ایشان پرورش پیدا کرد. ابتدای جنگ در سال ۵۹ دانش آموز ابتدایی بود و سن و سالشان در حدی نبود که بتواند در جنگ شرکت کند اما به مرور زمان که سنش اضافه می شد و جنگ متاسفانه هنوز ادامه داشت تا سال ۶۴ که درخواست اعزام به جبهه داشتند ولی به علت سن کم، از ناحیه بسیج مقاومت کاشان موافقت نشد.

حسین ذوقی ادامه داد: برادرم ابتدای سال ۶۵ برای آموزش عمومی جبهه ثبت نام کرد. حدود ۱۳ سالش بود؛ از موقعی که از آموزش برگشت در تیرماه ۶۵ اصرار زیادی داشت که اکنون آموزش جبهه را دیده ام و به جبهه بروم. چون من از لحاظ سنی از او بزرگتر بودم دائماً به من مراجعه می‌کرد و می‌گفت: "شما که بسیج میرفتی و آشنا داری، کاری بکن من را ثبت نام کنند تا به جبهه برم". و من پاسخ میدادم: "اگر جنگ ادامه یابد در سال‌های آینده، دیگر مشکل قانونی نخواهی داشت و میتوانی بروی". نهایتا از طریق یکی از دوستان ثبت نام کرد و قبل ازعملیات کربلای چهار عازم جبهه شد. مادر به خاطر سن کمی که ایشان داشت نگران بود و مخالفت می‌کرد اما چون او اصرار به رفتن داشت ناچارا مادر هم نتوانست کاری انجام بدهد و برای آنکه موقع رفتن ناراحت نباشد آرامش خود را ظاهراً حفظ کرد.

ایشان ادامه داد: اودر عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و پس از شکست این عملیات به کاشان برگشت. در اواخر آبان ماه او مجددا ثبت نام و حدوداً پس از یک ماه و چند روز به جبهه بازگشت. به قسمت جنوب و در عملیات کربلای 5 اعزام شد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۵  در شلمچه در سن ۱4 سالگی بر اثر ترکش توپخانه که از قسمت زیر چشم به بالا آسیب دیده بود به شهادت رسید.

آقای ذوقی در مورد خصوصیات اخلاقی شهید ذوقی اظهار داشت: با اینکه  سن کمی داشت اما شخصیتی آرام داشت و انتخاب اسم شان هم بر اساس مشکلاتی بود که مادر در زمان بارداری ایشان داشتند و متوسل به حضرت ابوالفضل شده بودند تا به سلامتی به دنیا بیاید. خیلی اخلاق خوب و روی خوش داشت و از نظر کارهای هنری در زمینه کاردستی خیلی ماهر بود و فی البداهه کلیشه یا لوگو را روی کاغذ پیاده می‌کرد. به فوتبال علاقه داشت و از نظر فردی در حد بالایی بود‌. از نظر درسی هم دبیرستانی بود که به جبهه اعزام شد و دیپلم نگرفت.

حسین ذوقی در پاسخ به درخواست اعضای بسیج  از خاطرات جبهه و مجروحیت خود بیان کرد: من حدود ۲ سال جبهه بودم. سال ۶۰ خواستم عازم شوم اما به علت سن پایین موافقت نمی شد و لذا از طریق دوستان مستقیم از کاشان به اهواز و مریوان می رفتم و در سپاه کردستان چند ماهی زیر نظر شهید عباس کریمی بودم ودر جنوب قسمتی بود که تیپ المهدی در آنجا جا مستقر بود و در آنجا تقسیم می شدیم. این مدت جز سابقه غیر رسمی من است. آقای ذوقی ادامه داد: در عملیات مطلع الفجر در محور گیلانغرب یک عملیاتی انجام شد و زمانی که قله‌های شیاکوه آزاد شد، مجروح شدم.

در نهایت اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان امام خمینی(ره) کاشان با تشکر و تقدیر از زحمات آقای حسین ذوقی از او خواستند تا به اهم کار‌هایی که در مدت یک سال معاونت در دانشگاه فرهنگیان کاشان انجام شده بپردازند.

آقای ذوقی نیز اظهار کرد: دانشگاه فرهنگیان کاشان من را قابل دانست و دعوت کرد. از آنجاییکه از ابتدای تشکیل مجدد تربیت معلم در کاشان که سال ۸۵ شکل گرفت، من به همراه چند تن از همکاران که الان بازنشسته شدند، حضور داشتیم، علاقه زیاد  به دانشگاه داشته و دارم و گهگاهی هم که دور بودم از طریق دوستان از مرکز پیگیر بودم. لذا وقتی از من دعوت شد با استقبال پذیرفتم. ان‌شاءالله بتوانم بیش از این خدمت کنم و هر کاری از دستم بر بیاید کوتاهی نخواهم کرد.

در پایان ، به فرازی از وصیت نامه شهید ابوالفضل ذوقی می پردازیم:

"شهادت نه یک تحمیل که یک انتخاب است.

وقتی آفتاب بر بام جاودانه تاریخ درخشیدن آغاز کرده است، بستن یک پنجره نمی تواند جلو نور آن را بگیرد.

امروز روزی است که سلاح بر زمین افتاده سرداران اسلام را باید برداشت و به سوی جبهه ها شتافت.

هیچگاه از پا نخواهیم نشست حتی آن زمان که تنها زندگیمان، فرزندان شیرخوارمان باشد."

یاد شهدای گرانقدر کشور عزیزمان گرامی و جاودانه باد.