لعنت بر شیطان

گفتم: «لعنت بر شیطان»!
لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد:«نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز. در ضمن این قدر مرا لعنت نکن!»
گفتم: «پس حداقل به من بگو چگونه اسب نفسم را رام کنم؟»
در حالیکه دور می شد گفت: «من پیامبر نیستم جوان...»

معرفی سایت قرآنی

برای آشنایی با سایت قرآنی اینجا را کلیک کنید.

 


<<<درد دل با پروردگار کلیک کنید.>>>

 

 

 

 

آفرینش شیطان


چرا خداوند شیطان را آفرید،  

با اینکه می‌دانست سرچشمه وسوسه‌ها و گمراهیها می‌شود؟ مگرخدا انسان را برای تکامل و رسیدن به سعادت، از طریق بندگی خود نیافریده است پس وجود شیطان که یک موجود ویرانگر و ضد تکامل است،

چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟

 

 

ادامه نوشته

خدا!

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.


خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.


بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…


خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان


بنده: خدایا سه رکعت زیاد است


خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان


بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟


خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله


بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!


خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله


بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم


خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم


بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد


خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان


صبح نمانده


او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده


ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید


خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست


ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!


خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو


نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد


ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟


خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…


بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم


که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری


قیام حسینی...

قيام حسينى

يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامى تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند و براى اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند, مصمم شد براى نامداران و شخصيتهاى اسلامى پيامى بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور, نامه اى به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براى من از حسين (ع )بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .
حاكم اين خبر را به امام حسين (ع )رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.(17) آن گاه كه افرادى چون يزيد, (شرابخوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامى بنشيند, بايد فاتحه اسلام را خواند.(زيرا اين گونه زمامدارها با نيروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بين ميبرند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است , اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدينه به سوى مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه , همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد, در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت , و اين خبر تا به كوفه هم رسيد. كوفيان ازامام حسين (ع ) كه در مكه به سر مي برد دعوت كردند تا به سوى آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل , پسر عموى خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفى را از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.


ادامه نوشته

امام حسین؟(ع) "2"

حسين (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.(13)
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)

امام حسين (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريك رنج هاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت .
حتى يك روز كه معاويه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشى فراخواند, امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه برآمد, و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت . (15)

امام حسين (ع ) در زمان معاويه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) به شهادت رسیدند, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام , بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى پايين بكشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت.
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت كه اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه به شهادت رساندن, از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود.
در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت كرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى كوبنده براى او نوشت .(16) معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...


امام حسین (ع)!

ولادت

در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , كه درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودك را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) (4) كه به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه (6) كشت , و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (8)
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (10)
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم (12)


پرسش قرآنی"1"

- به کدام یکی از سوره‌های قرآن «شکر»، «نور»، «ام الکتاب» و «سبع المثانی» نیز گفته

می‌شود؟
2- کدام سوره است که یکی از آیه‌های آن 31 بار در سوره تکرار شده است؟


شراب بهشتی!!


یَتَنَازَعُونَ فیها کَأساً لَّا لَغوٌ فیها وَلا تَأثیمٌ:

آنان (بهشتیان) در آنجا، جام شرابی را دست به دست می دهند، که در (نوشیدن) آن نه بیهوده گویی است و نه گنهکاری.

طور/۲۳

شراب دنیوی، عقل انسان را زایل می کند و او را به یاوه گویی و بیهوده گویی می کشاند، علاوه بر آن موجب تحریک قوای جنسی گشته و انسان را به گناه سوق می دهد. لذا قرآن می فرماید: بهشتیان، جام های شرابی را به یکدیگر تعارف می کنند که نه موجب بیهوده گویی می شود و نه گناه، بلکه به تعبیر قرآن «شَراباً طَهُوراً» (انسان/۲۱) است.

تفسیرنور/ج۱۱/ص۲۸۵

حدیث!

امام صادق - عليه السّلام - فرمود:

هر كه بامداد كند و روز را بشب رساند و بزرگترين اندهش دنيا باشد خدايتعالى فقر و پريشانى را جلوى چشمش

نهد، و كارش را پريشان سازد، و بـجـز بدانچه خداوند روزى او كرده نرسد،

و هر كه بامداد كند و شام كند و بزرگترين اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى نيازى در دلش نهد

و كارش را منظم كند.

«اصول كافى جلد 4 صفحه :8 رواية :15»

عید غدیر مبارک!

بیا ای دل به عالم دلبری کن
خودت را سراسر حیدری کن

که ادیان همه حران ولی اند
همه دنبال فرزند علی اند....


علی دست خدا در استین اسم
علی تنها صراط راستین است

 علی عیسی و موسی و شعیب است
علی گنجینه ی اسرار غیب است

 علی انجیل و تورات و زبور است
علی سر منشا تکثیر نور است
 
علی استاد جبریل امین است
که مولایم امیرالمـــومنیــــن است...


فارغ از هر دو جهانم به گل روى عـلــى(ع)                از خم دوست جوانم به خم موى على‏

طى کنم عرصه ملک و ملکوت از پى دوست‏                  یاد آرم به خرابات چو ابروى على(ع)


غدیر یادآور عهد من و توست ،عهدى که سالهاست ما و پدران ما با همه وجود آن را پاس داشته ‏ایم.
غدیر داستان دیروز نیست،چراغى است که امروزمان را مى ‏افروزد و ولایت ، ریسمانى الهى است که همیشه وهمه جا ما را به سوى خود فرا مى ‏خواند،آنکه به این ریسمان الهى در آویزد از دنیا بگسلد؛ آنکه سایه پر مهر و بى بدیل ولایت رابر سر گسترد، سر بر آستان هیچ کس جز خدا فرو نیاورد.
هر که حق را با امام على، (ع)، و اولاد طاهرینش، بشناسد؛در میان قرائتهاى رنگ رنگ و پر فریب٬ سرگردان نگردد و آنکه عهدشکنان غدیر رابخوبى بشناسد، امروز نیز دست پر نیرنگ فرزندانشان را به یارى و بیعت در دست نگیرد.
غدیر على، هنوز هم چشمه اى لبریز از آب حیات و دریایى موّاج از کرامتها و فضایل است.
غدیر، دریایى از باور و بصیرت، در کویر حیرت و هامون ضلالت است تا کام جان هااز آن سیراب شود.
غدیر، یک کتاب مبین است، سندى براى تداوم خط رسالت در جلوه امامت.
 غدیر، براى تشنگان، چشمه زلال هدایت است، و براى ره گم کردگان، صراطى است.که به سنّت پیامبر منتهى مى شود.
غدیر، عید ولایت است.اگر امّت، غدیرها را پاس بدارند، عاشورا هاى مظلومیت و کربلاهاى خون و شهادت پیش نمى آید و خورشید امامت، در محاق خلافت قرار نمى گیرد.
امّت بى امام، و راه بى علامت و شب بى چراغ ، کشتى بى ناخدا، دشت بى چشمه، و . . . قنات خشکیده و بى آب! . . . 
رهشناس تر از «مولود کعبه» کیست؟ و قاطع تر از «ابوتراب» و پسندیده تر از «مرتضى» و والاتر از«على» کدام است؟
غدیر، نشان دادن خورشید به گرفتاران ظلمت است.
غدیر، روز تکمیل دین و اتمام نعمت است.
خجسته عید سعید غدیر خم، عید امامت و ولایت، بر دل دادگان آستان هدایت و شیعیان رهرو سعادت مبارک و تهنیت باد.

زنهار!

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا


و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد


سوره کهف آیه (۲۳)


اگر توی ذهنتون کاری در نظر دارید


همین الان انجام بدید


گاهی اوقات


" بعد " ، می شود  " هرگز "


قرآن متن تاریخی یا فرا تاریخی!


چکیده

موضوعی که در این مقاله مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است موضوعی است در حوزه‌ی مباحث کلامی البته با خاستگاه تفسیری؛ مقاله‌ی حاضر می‌کوشد تا بدین پرسش پاسخ دهد که آیا قرآن یک متن تاریخی و بشری است یا یک متن فرا تاریخی و الهی است.
قرآن آخرین متن مقدسی است که از سوی خدای متعال برای بشر فرستاده شده است؛ با توجه به نزول آن در زمان معینی و همچنین با نظر به تکوّن خارجی آن به لحاظ نزول تدریجی (بنابر نظر برخی)، آیا باید بر آن شد که این متن، یک متن بشری و تاریخی است که دارای تاریخ انقضا هست و لزوماً تاریخ مصرف آن به اتمام رسیده است؟ یا اینکه به لحاظ خاتمیت پیامبر اسلام (آورنده‌ی کتاب مقدس) و با نظر به ادله‌ی عقلی و نقلی جاودانگی قرآن و با توجه به چگونگی نظام معرفتی که در جهت پوشش دادن به تمام مسائل کمالی و استکمالی انسان هست باید قرآن را منبع معرفتی دانست که در همه حال پاسخ گوی تمام مسائل مهم در زندگی بشر است و مختص به زمان خاصی نیست
در این مقاله ابتدا به مسئله‌ی تعاریف پرداخته و سپس دو دیدگاه کلی را مطرح کرده و یکی از این دیدگاه‌ها را نقد کرده‌ایم و سرانجام به این نتیجه رسیده‌ایم که قرآن کریم یک متن الهی است و نه بشری و همچنین جاودانگی آن را اثبات کرده‌ایم.



ادامه نوشته

حکایت!

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم آن چنان


بسیار عبادت می نمود که بر اثر ایستادن و قیام زیاد،


پاهای مبارکش ورم کرد؛ تا بِدان حد نماز شب می خواند


که چهره اش زرد شد و آنچنان در حال عبادت می


گریست که از حال می رفت.



شخصی به آن حضرت عرض کرد: مگر نه این است که


خداوند در قرآن فرمود:


لِیَغفِرَ لَکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَما تَأَخَّرَ   (فتح/۲)



چرا اینگونه خود را به زحمت می اندازی؟


فرمود: اَفَلا اَکُونُ عَبداً شَکُوراً ؟  آیا بنده سپاسگزار


نباشم؟

!

آیا این مطلب قرآنی که روزی نظام این عالم و گردش


زمین و کرات برچیده خواهد شد دلیل عقلی یا علمی


دارد؟



در قرآن آمده که اگر انسان‏ها فکر کنند می‏بینند که ما آسمان‏ها و زمین را از روی حقّ و تا


اجلی مسمّی خلق کرده‏ایم: «ما خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ


أَجَلٍ مُسَمًّی» (8 روم). آیا این مطلب که روزی نظام این عالم و گردش زمین و کرات


برچیده خواهد شد دلیل عقلی یا علمی هم دارد؟




ادامه نوشته

پرسش و پاسخ قرآنی؟



1- به یکی از سوره‌های قرآن «شکر»، «نور»، «ام الکتاب» و «سبع المثانی» نیز گفته

 می‌شود؟
2- کدام سوره است که یکی از آیه‌های آن 31 بار در سوره تکرار شده است؟

3- عظیم‌ترین آیات قرآن مجید کدام است؟

4- چه تعداد از سوره‌های قرآن سجده واجب دارد؟

5- کدام سوره قرآن به مادر قرآن معروف است؟

6- والاترین آیه قرآن کریم کدام است؟

7- کدام سوره به سوره "امام حسین" معروف است؟


8- کدام سوره قرآن به "نسب نامه "قرآن معروف است؟

9- کدام سوره معادل "یک سوم" قرآن است؟

10- چه سوره‌ای "خلاصه شده" قرآن کریم است؟

ادامه نوشته

معمای قرآنی!

از حضرت علی ( ع) پرسیدند :
واجب و واجب تر چیست ؟ نزدیک و نزدیک تر کدامند ؟ عجیب و عجیب تر چیست ؟ سخت و سخت تر چیست؟
آیا می دانید که حضرت علی ( ع) به این پرسش چه پاسخی دادند؟





برای دیدن جواب به ادامه ی مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک!



بزرگترین سرمایه دختر و زن مسلمان «حیا» است


که ثمرة آن، مهار شهوت و تضمین عفّت او خواهد بود . . .


(پیامبر اکرم)




ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم


چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم


دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم


کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می توانی از دریغا، دخترم


با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا / پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم



آیا میدانید؟

 میدانید : تعداد 1015030 نقطه در قرآن بکار رفته است

آیا میدانید : تعداد 5098 محل وقف در قرآن وجود دارد

آیا میدانید : تعداد 39586 عدد کسره در قرآن بکار برده شده است

آیا میدانید : تعداد 19253 عددتشدید در قرآن بکار برده شده است

آیا میدانید : بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده ( شیر ) می باشد

آیا میدانید : بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده ( عسل ) می باشد

آیا میدانید : بزرگترین عدد در سوره صافات آیه 147 آمده که صد هزار می باشد.

آیا میدانید : کمترین حرفی که در قرآن بکار رفته حرف ( ظاء) می باشد

آیا میدانید : بزرگترین سوره قرآن دارای 25500 حرف می باشد


ادامه نوشته

نسبيت زمان در قرآن!

آنان از تو مي‌خواهندكه در عذاب دادنشان شتاب شود؛


در حالي كه خداوند هرگز از


وعده‌ي خود تخلّف نخواهد كرد و يك روز نزد پروردگارت،


همانند هزار سال از سال‌هاييَ


است كه شما مي‌شمريد.


چنان كه در اين آيه مي‌بينيم يك روز قيامت به اندازه‌ي هزار سال قلمداد شده است.

َ

[يك روز قيامت هزار سال دنيا ? 365?1000?365000 روز دنيا]


ادامه نوشته